اینجا همیشه مرداد است

دانشجو که بودم توی یه مطب دندانپزشکی کار میکردم، منشی بودم و این اولین شغل من بود. طبقه‌ی بالای مطب یه خانم پیری زندگی می‌‌کرد که اصالتا کرمانی بود. حاج خانوم خاقانی صداش می‌زدیم.هرشب می‌رفت مسجد و وق اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

خب بعد از یازده روز مرخصی و سفر، برگشتن سرکار خیلی سخته، وقتی کارتابل رو باز کردم 43 تا نامه ی جدید داشتم ، دو روز طول کشید تا نامه ها رو جواب بدم حالا یه کم سرم خلوت تر شده و بهتره تا دیر نشده خاطره اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

خیلی وقته توی ذهنمه که یه چیزایی راجع به ازدواج بنویسم، نکته های مهمی که همیشه توی سرم چرخ میخورن و دلم میخواد اونا به گوش همه ی مجردها برسن... خب راستش فکر میکنم معیارهای مهم و اصلی ازدواج اونقدر همه جا گفته و شنیده شده که گفتن دوباره اش تکرار مکرراته و همه میدونن. ولی چیزی که میخوام بگم اینه: از عشق که بگذریم صرف خوب بودن طرف و مقید بودن به ارزش های اخلاقی تضمین موفقیت در ازدواج نیست. تناسب داشتن چیزی فراتر از خوب بودنه. تناسب میتونه توی میزان تحصیلات، فرهنگ خانواده ها،اعتقادات، زیبایی و حتی قد و هیکل باشه اما اصل موضوع داشتن تناسب شخصیت از بعد روانشناختیه، که اغلب نادیده گرفته میشه و دلیلش شاید نداشتن آگاهی و نبود آموزش کافی در این زمینه است. ... با دکتر شاهین فرهنگ توی دوران دانشجوییم آشنا شدم، گمونم سمیناری با عنوان "هدف" بود که به میزبانی شهرداری اصفهان برگزار میشد و دوسه جلسه با علی شرکت کردم. حرف هاش به دل می نشست و کاربردی بود. بعدتر دیگه توی شهر ما برنامه ای نداشت. تا اینکه یکبار توی بازار شاه عبدالعظیم مجموعه کامل سی دی هاش رو دیدم و خریدم. یکی از سی دی ها رو گذاشتیم توی دست اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

خیلی وقته توی ذهنمه که یه چیزایی راجع به ازدواج بنویسم، نکته های مهمی که همیشه توی سرم چرخ میخورن و دلم میخواد اونا به گوش همه ی مجردها برسن... خب راستش فکر میکنم معیارهای مهم و اصلی ازدواج اونقدر همه جا گفته و شنیده شده که گفتن دوباره اش تکرار مکرراته و همه میدونن. ولی چیزی که میخوام بگم اینه: از عشق که بگذریم صرف خوب بودن طرف و مقید بودن به ارزش های اخلاقی تضمین موفقیت در ازدواج نیست. تناسب داشتن چیزی فراتر از خوب بودنه. تناسب میتونه توی میزان تحصیلات، فرهنگ خانواده ها،اعتقادات، زیبایی و حتی قد و هیکل باشه اما اصل موضوع داشتن تناسب شخصیت از بعد روانشن اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

محرم از راه رسیده و شور و حال قشنگش زندگی هامون رو دوباره احاطه کرده.  به نظرم خوبه که اگر کار زیبایی دیدیم به زبون بیاریم و معرفی کنیم.  من دلم میخواد در مورد مجموعه فرهنگی عاشوراییان براتون بگم که هیئت و روضه ی مورد علاقه ی منه.  یادمه دانشجو که بودم برادرم روزنامه یک، دو، سه رو که مخصوص این هیئت بود هر شب واسم می آورد. اونقدر جذاب بود برام که همون شب با دقت می خوندمش و دور قسمت های خاصش خط میکشیدم و روز بعد توی دانشگاه به دست علی میرسوندم و شیرین ترین خاطره های دوران آشناییمون همون روزها رقم خورد.  خب سال ها گذشت و من دیگه توفیق حضور توی این هیئت رو پید اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

مدتیه که داریم روی خلوت سازی اطرافمون کار میکنیم ، اردیبهشت ماه یه خونه تکونی مفصل کردیم وکلی لباس و وسایل به دردنخور رو از خونه دادیم بیرون، با اینحال هنوز کلی وسیله توی انبار داریم، هفته ی پیش از یه سری از وسایل که دم دست تر بودن عکس گرفتیم تا به مرور بذاریم روی دیوار... یکی از این وسیله ها ماشین من بود، یادتونه روزی که پی کی رو خریدیم؟ خب مدت ها بود به خاطر هم مسیر بودنم با علی با یه ماشین رفت و آمد می کردیم و پی کی همین جوری افتاده بود گوشه ی پارکینگ روز اولی که گذاشتیمش روی دیوار یه مشتری زنگ زد که از اتفاق همکلاسی قدیمی علی بود، ماشین رو دید و سر قیمت اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

از اتفاقات جالب این روزا می تونم به موتور سواری با موتور یکی از همسایه ها و خوندن آوازهای دوتایی توی خیابون، شنیدن یک خبر فوت و یک خبر تولد نی نی  از مراجعانم اشاره کنم....

اینجا همیشه مرداد است...

امروز سعی کردم یه کوچولو زودتر از خواب بیدارشم،چایی درست کردم با صبحونه مفصل. من عاشق صبحونه ام، علی ولی زیاد صبح ها اشتها نداره، با این حال علی هم کنار من یه دونه کروسان با چایی خورد.بعدش یکی دو قسمت سریال محبوبمون رو دیدیم و بعد از خونه اومدیم بیرون، روز خیلی خیلی شلوغی داشتم، اما وقتی بتونم برای کسی کاری انجام بدم حالم خیلی خوبه،لذت می برم وقتی به نکیسا رسم ضرب اعداد روی محور رو یاد میدم یا به محدثه تو پیدا کردن ضرب المثل از توی درس کتاب فارسیش کمک میکنم، وقتی مادری برای رفع مشکل کمرویی دخترش باهام مشورت میکنه،و مادر دیگه ازم راهنمایی می خواد که چه اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

دیروز صبح با علی رفتیم کتابخونه مرکزی، یک ساعته دکور رو چیدم، امروز توی سایت اداره عکساشو دیدم ، بد نشده بود....از شانس خوبمون آقای کشانی که دوران دانشجویی پیشش کارآموزی می کردیم هم اونجا بود اومد پیشمون و خیلی یاد گذشته ها کردیم، و فرصت خوبی شد که برم داخل دبیرستانم و تجدید خاطره کنم و چند تا عکس بگیرم. بعدش مرخصی گرفتیم و دوباره رفتیم میدون نقش جهان، بازار پر از توریست بود، من تا حالا سر در بازار قیصریه رو با دقت ندیده بودم...اثر کمی از نقاشی های قدیمی باقی بود ولی خیلی قشنگ بود.رفتیم داخل بازار تا به بازار فرش فروشها و چیت سازها رسیدیم و بعد یه سرای خی اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب

دیشب از سرکار برمیگشتیم ، کار خاصی نداشتیم جز اینکه یک کیسه پر از لباس رو بدیم اتوشویی و برگردیم خونه و شام درست کنیم ....از طرفی دو سه روزی بود حال "کراسولا" زیاد خوب نبود.دیدیم حالا که فرصت هست و "ناردین" بازه بهتره ببریمش کلینیک، رفتیم و واسش سم و کود تجویز کردن و گفتن بهتره یه کم سبکش کنین تا جون بگیره ، با دو تا کیسه خاک کاکتوس و چند تا گلدون اومدیم بیرون....همون موقع اس ام اس واریز حقوق اومد و چه خبری بهتر از این؟ تصمیم گرفتیم به جای غذا درست کردن، از کترینگ محبوبمون غذا بگیریم، خوش و خرم بودیم و تمام مسیر رفت و برگشت رو حرف زدیم تا رسیدیم خونه، توی پارک اینجا همیشه مرداد است...ادامه مطلب